از آنجا که قرآن مجید به زبان عربى نزول یافته و فراگیرى معانى آن براى عموم مردم ممکن نیست، نخستین گام لازم در ارائه مفاهیم بلند قرآن به غیر عرب زبانان، ترجمه صحیح و روان آن به زبان مورد نیاز خوانندگان است.ترجمهاى که وقتى خواننده آن را مىخواند، همانگونه که عربزبان به معانى آیات پى مىبرد، او نhgیز در همان سطح یا لااقل در سطحى نزدیک به آَّ به مفاهیم آیات پى ببرد.
خوشبختانه در ترجمه قرآن به زبانهاى گوناگون، از دیر زمان تلاشهاغیى صورت گرفته است.در زبان فارسى نیز قرآن بارها به این زبان ترجمه شده است که زحمات مترجمان در این زمینه قابل تقدیر است، زیرا بازگرداندن آیات قرآن با آن مفاهیم عمیق در قالب زبان دیگر، کارى بسیار مشکل و طاقتفرساست که جز آگاهان از قرآن، کسى توانایى انجام این کار را ندارد.
اما آنچه قابل ذکر است اینکه:مترجمان، هر کدام در کیفیت ترجمه خود روش خاصى را انتخاب نمودهاند.برخى جمود بر الفاظ داشته و تا آنجا خود را در این چارچوب مقید کردهاند که درک ترجمه آنان براى خوانندگان فارسى زبان بسیار مشکل است.برخى دیگر، در نقطه مقابل، آنچنان خود را در ترجمه صاحب اختیار دانستهاند که بکلى از واژهها و تعبیرات قرآنى دور افتاده و ترجمهاى آزاد را انتخاب کردهاند.برخى نیز در حد وسط قرار گرفته و تا حدودى از دقت نظر در واژهها و ترکیب جملهبندى آیات، برخوردار هستند.
علاوه بر آنچه گفتیم، این ترجمهها، متأسفانه هیچکدام خالى از اشتباه نیست.شاید این اشتباهات معلول انجام گرفتن ترجمه به صورت فردى باشد.طبیعى است که قرآن با آن همه عظمت لفظى و معنوى، وقتى در اختیار مترجمى قرار مىگیرد، مترجم باید تمام فکر و اندیشه خود را در مفردات، جملات و ترکیبات آیات بکار گیرد.
قرآن یک کتاب ساده نیست که مترجم بتواند به آسانى مفاهیم آن را درک کند، بسیارى از آیات آن متشابه است و در بسیارى از موارد، احتمالات فراوانى در ترجمه و تفسیر آیات نقل شده است.
بسا در آیهاى خداوند از فعل مخاطب به فعل غایب، یا از فعل متکلم به فعل غایب عدول نموده، یا جمله معترضهاى میان مبتدا و خبر بکار رفته، یا خبر مبتدا و یا جزاى شرط حذف شده است، که این مسائل و صدها مانند آن احیانا مورد غفلت قرار گرفته و مترجم، آیه را بگونهاى که مقصود ذات بارى تعالى نبوده است ارائه مىدهد.
از سوى دیگر، وقتى به ترجمههاى قرآن به زبانهاى بیگانه مىنگریم، اشکالات آنها را در ترجمه به مراتب بیشتر مىبینیم، زیرا ادیبان فارسىزبان که با علوم و اصطلاحات قرآن آشنایى دارند، بخاطر نزدیکى دو زبان عربى و فارسى، بهتر مفاهیم عالیه قرآن را درک مىکنند، و قاعدتا اشتباهات آنان تا اندازهاى محدود است، اما درک نکات ظریف قرآن براى دانشمندان غیر ایرانى به مراتب مشکلتر، و معظلات ترجمه براى آنان بیشتر خواهد بود.
به عنوان مثال:آنان مقصود از«أو ما ملکت أیمانهم»را چنین ترجمه کردهاند:
«یا آنچه که دستهاى راستشان مالک است»و البته از این گونه اشتباهات در ترجمههاى زبان خارجى زیاد به چشم مىخورد.
با توجه به ترجمههاى بیشمار قرآن مجید به زبان فارسى اصیل و متن کهن آنها از قبیل:
1-ترجمه تفسیر طبرى-تهیه شده در زمان منصور بن نوح سامانى بسال 350-465 هجرى.
2-تفسیر نسفى-از امام ابو حفص نجم الدین عمر بن محمد نسفى 462-518.
3-تفسیر ابو الفتوح رازى-از علماى قرن ششم.
4-کشف الاسرار و عدة الابرار، معروف به تفسیر خواجه عبد اللّه انصارى.
5-تفسیر قرآن مجید، نسخه محفوظ در کتابخانه دانشگاه کمبریج، به تصحیح دکتر جلال متینى(در دو جلد).
6-ترجمه قرآن نسخه مروخ 556 هجرى به کوشش دکتر محمد جعفر یاحقى.
7-تفسیرى بر عشرى از قرآن مجید، نسخه محفوظ در کتابخانه موزه بریتانیا، به تصحیح دکتر جلال متینى.(در یک جلد)
8-تفسیر بصائر یمینى-از معین الدین محمد بن محمود نیشابورى، بازمانده از قرن ششم هجرى.
9-تفسیر شنقشى-به اهتمام و تصحیح دکتر محمد جعفر یاحقى.
10-تفسیر ابو بکر عتیق سور آبادى-از انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
11-تفسیر منهج الصادقین-از ملا فتح اللّه کاشانى.
12-ترجمه قرآن موزه پارس-از مترجمى ناشناس به کوشش دکتر على رواقى.
و مراجعات مکرر به اینگونه تفاسیر، هیئت علمى دار القرآن الکریم، احتیاج جامعه کنونى را به یک ترجمه روان صحیح بیشتر احساس مىنماید، زیرا ترجمههاى کهن، امروز بهیچوجه قابل استفاده نیست، براى مثال:در تفسیر نسفى در ترجمه آیه 36 سوره آل عمران:«فلما و ضعتها قالت ربى انى وضعتها انثى...»چنین آمده است:(چون بار بنهاد و دختر زاد، گفت:اى پروردگار من، اینک زاده آمد، ماده آمد...)
و یا در ترجمه قرآن نسخه مورخ 556 هجرى به کوشش دکتر محمد جعفر یا حقى ذیل آیه 15 سوره حج:«من کان یظن ان لن ینصره اللّه فلیمدد بسبب من السماء فلیقطع...»چنین مىخوانیم:
(هر که او چنان پندارد که نکند نصرت محمد را خداى تعالى اندرین جهان و اندر آن جهان و بگو تا ببندد رسنى بر آسمان پس ببرد و بنگرد که بخواهد بردن مکر وى آنچه بخشم آورد).
و نیز با توجه به ترجمههاى زیرنویس قرآن که تنها براى درک معانى مفردات قرآن سودمند است و نمىتوان آن را به عنوان ترجمههایى که مفهم معنى و مقصود آیات باشد تلقى کرد، ضرورت اقتضا مىکند که به ترجمههاى متأخرین مانند:
ترجمه فیض الاسلام، محمد کاظم معزى، حسین عمادزاده، عباس مصباحزاده، زین العابدین رهنما، داریوش شاهین، دکتر اسد اللّه مصطفوى، محمد باقر بهبودى، مهدى الهى قشمهاى، حکمت آل آقا، ابو القاسم پاینده، عبد المحمد آیتى، جلال الدین فارسى و محمد خواجوى و امثال اینها مراجعه کنیم.لیکن از آنجا که تمامى مترجمین با یک مشکل روبرو هستند و آن«بازگرداندن کلام خالق به کلام مخلوق است»طبیعى است که در کار ترجمه نارسائیها و اشکالاتى پیش مىآید، که دور ماندن از چنین اشکالاتى مرهون دقت و تعمق هر چه بیشتر در الفاظ و معانى آیات قرآن کریم است.در غیر این صورت، اشتباهاتى در ترجمه رخ خواهد داد که متأسفانه اکثر ترجمهها-اگر نگوییم تمام آنها-کم و بیش گرفتار این اشتباهات شدهاند.
بر این اساس، هیئت علمى«دار القرآن الکریم» بر آن شد تا ترجمهاى سالم و شامل همه نکات موجود در آیات قرآن، تهیه کند، و آن را به متخصصان زبانهاى غربى عرضه بدارد، تا آنان بدون تکلف و مراجعه به صدها تفسیر، کتاب لغت، آیات الاحکام و کتابهاى ادبى و بلاغى، و حیران ماندن در انتخاب نقل قول صحیح و درک معنى واقعى، متن متقن و صحیح موجود را به زبان مرود نیاز خود ترجمه کنند، علاوه بر اینکه فارسى زبانان نیز با این ترجمه، از ترجمهاى والا و جامع برخوردار مىگردند.
اکنون ضرورى است بطور گذرا به برخى از اشتباهات ترجمههاى معروف ذیلا از آنها نام برده شده، پرداخته و سپس اصول ترجمه جدید را به ضمیمه ترجمه برخى از آیات قرآن، ارائه دهیم و قضاوت را بر عهده خوانندگان محترم بگذاریم.
البته هدف از بیان اشکالات برخى از مترجمان بزرگوار تنها دفاع از حریم مقدس این کتاب آسمانى است، نه اسائه ادب به ساحت پاک بزرگانى که سالیان دراز عمر خود را در این راه صرف کرده و به ترجمه کلام حق پرداخته و معضلات و مشکلات را تا سر حد توان روشن ساختهاند.
لازم به ذکر است که در این مقاله تنها متعرض برهى از اشتباهات مزبور شده، و در بخش دوم که به خواست خدا در شماره بعد منتشر مىشود، به اصول و مبانى ترجمه و ارائه نمونههایى از ترجمه آیات مىپردازیم.
ترجمههایى که به بعضى از اشتباهات آنها پرداخته شده عبارتنداز:
1-ترجمه زیر آیات در تفسیر نمونه
2-ترجمه مهدى الهى قمشهاى
3-ترجمه حکمت آل آقا
4-ترجمه ابو القاسم پاینده
5-ترجمه عبد المحمد آیتى-انتشارات سروش
6-ترجمه جلال الدین فارسى-نشر انجام کتاب
7-ترجمه محمد خواجوى-انتشارات مولى
ناگفته نماند که برخى از این اشتباهات مشترک است، و برخى دیگر تنها در یک ترجمه رخ داده است که آن را با ذکر نام مشخص ساختهایم:
1-سوره بقره/آیه 17«مثلهم کمثل الذى استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم...».
تفسیر نمونه:(آنها(منافقان)همانند کسى هستند که آتشى افروخته(تا در بیابان تاریک راه خود را پیدا کند)ولى هنگامى که آتش اطراف خود را روشن ساخت...)
ترجمه آیتى:(مثلشان مثل آن کسانى است که آتشى افروختند، چون پیرامونش را روشن ساخت...)
اشکال:در این دو ترجمه، ضمیر«ما حوله»به «نار»برگردانده شده در صورتیکه باید به«الذى» برگردد، بدلیل آنکه«نار»مونث مجازى و فعل آن که«اضاءت»است مؤنث مىباشد، ولى ضمیر «ما حوله»مذکر است.
ترجمه صحیح چنین است:(چون آتش اطراف او (یا پیرامونشان)را روشن ساخت...).
(*)هدف از بیان اشتباهات مترجمان این است که علت و انگیزه اشتباهات از لحاظ علمى و ادبى بررسى شود تا در چاپهاى بعدى اصلاح گردد و نظایر آن در ترجمههاى جدید تکرار نشود.لازم به یادآورى است که ترجمه آیات در تفسیر نمونه، اخیرا توسط همین گروه بررسى و اشتباهات آن رفع گردیده و مورد تجدید آیة اللّه مکارم شیرازى قرار گرفته و به زودى قرآنى همراه با این ترجمه، توسط«دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى»چاپ و منتشر خواهد شد.
2-سوره بقره/آیه 106«ما ننسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها او مثلها...»
تفسیر نمونه:(هیچ حکمى را نسخه نمىکنیم و یا نسخ آن را به تأخیر نمىاندازیم مگر اینکه بهتر از آن یا همانند آن را جانشین آن مىسازیم).
ترجمه آیتى:(هیچ آیهاى را منسوخ یا ترک نمىکنیم مگر آنکه بهتر از آن یا همانند آن را مىآوریم).
ترجمه پاینده:(هیچ آیهاى را نسخ یا محو نکنیم مگر بهتر از آن یا مانند آن بیاریم).
ترجمه خواجوى:(هیچ آیهاى را تبدیل و یا ترک نکنیم مگر آنکه بهتر از آن و یا همانند آن را بیاوریم).
اشکال:«ما»به صورت نافیه ترجمه شده در صورتى که شرطیه است به دلیل مجزوم شدن شرط و جزاى آن که«ننسخ»و«نأت»باشد.
ترجمه صحیح چنین است:(هر آیهاى را نسخ کنیم یا آن را به دست فراموشى بسپاریم بهتر از آن یا همانند آن را مىآوریم).
3-سوره بقره/آیه 185«...یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا العدة...».
ترجمه آیتى:(خدا براى شما خواستار آسایش است نه سختى و باید که آن شمار را کامل سازید).
ترجمه پاینده:(خدا براى شما سهولت مىخواهد و مشقت نمىخواهد.شمار روزه را کامل کنید).
ترجمه جلال الدین فارسى:(خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد، و باید که شماره(روزها)را کامل کنید).
اشکال:لام در«ولتکملوا»براى غایت و نتیجه است و این فعل بوسیله واو عطف، به غایت محذوفى عطف گردیده، در صورتى که در ترجمههاى مزبور آن را به صورت لام امر ترجمه کردهاند.اگر لام امر مىبود مىبایست با آمدن واو بر سر آن، لام ساکن گردد.
ترجمه صحیح با در نظر گرفتن غایت محذوف چنین است:(خدا براى شما آسانى مىخواهد و سختى نمىخواهد[و این تکلیف افطار و قضا را مقرر کرده تا کار را بر شما آسان گیرد]و شما نیز آن تعداد را کامل کنید).
4-سوره آل عمران/آیه 37«فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا...»
ترجمه جلال الدین فارسى:(پس پروردگارش آن دختر را به نیکى پذیرفت و او را به نیکى پرورش داد و سرپرستى او را به زکریا به عهده گرفت...).
اشکال:«کفل»دو مفعولى است و فاعل آن «رب»است.در صورتى که در این ترجمه:فاعل «کفل»را«زکریا»قرار داده و فعل را یک مفعولى ترجمه کرده است.
ترجمه صحیح چنین است:پس پروردگارش آن دختر را به نیکى پذیرفت و او را به نیکى پرورش داد و زکریا را به سرپرستى وى گماشت)
5-سوره آل عمران/آیه 164«و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین».
تفسیر نمونه:(اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکار بودند).
ترجمه الهى قمشهاى:(هر چند از آن پیش گمراهى آنان آشکار بود).
ترجمه آیتى:(هر چند از آن پیش در گمراهى آشکارى بودند).
ترجمه خواجوى:(و اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).
ترجمه آل آقا:(اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).
ترجمه پاینده:(و گر چه از پیش در ضلالى آشکار بودهاند).
ترجمه جلال الدین فارسى:(و گر چه پیش از آن البته در گمراهى آشکارى بودند).
اشکال:«ان»در این آیه و نظایر آن که در قرآن مکرر آمده، مخففه از مثقله است و براى تأکید مىباشد، به دلیل آمدن لام در خبرش، در صورتى که مترجمان نامبرده آن را به صورت شرطیه و وصلیه ترجمه کردهاند.
ترجمه صحیح چنین است:یقینا آنان پیش از این در گمراهى آشکارى بودند).
6-سوره آل عمران/آیه 170«فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم و لا هم یحزنون».
ترجمه آیتى:(از فضیلتى که خدا نصیبشان کرده است شادمانند، و به آنها که در پىشان هستند و هنوز به آنها نپیوستهاند بشارت مىدهند که بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نشوند).
ترجمه آل آقا:(از آنچه خدا از فضل خویش به ایشان داده است خشنود و شادند و به کسانى که به ایشان نپیوستهاند و در پى ایشانند مژده مىدهند که هیچگونه بیمى برایشان نیست و اندوه و غمى ندارند).
ترجمه الهى قمشهاى:(آنان به فضل و رحمتى که خداوند نصیب آنها گردانیده شادمانند، بشارت و مژده دهند به آن مومنان که هنوز به آنها نپیوستهاند و بعدا در پى آنها به سراى آخرت خواهند شتافت که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند).
اشکال:«یستبشرون بالذین...»را به«بشارت دادن و مژده دادن»ترجمه کردهاند، در صورتى که«استبشار»در لغت به معنى«شادمان شدن» است.
ترجمه صحیح چنین است:(به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى کسانى که از پى ایشان، به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند که نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند).
7-سوره نساء/آیه 33«و لکن جعلنا موالى مما ترک الوالدان و الا قربون...»در آیه فاعل «ترک»است و در حقیقت پدر و مادر و خویشان در آیه، ارث گذارنده معرفى شدهاند نه ارث برنده.
در این ترجمه پدر و مادر و خویشان به عنوان مثالهایى براى ارث برندگان تلقى شده است(دقت شود).
ترجمه صحیح چنین است:(ما براى همه در آنچه تپدر و مادر و نزدیکان بجاى گذاشتهاند، و ارثانى قرار دادهایم).
8-سوره مائده/آیه 5«...اذا آتیتموهن اجورهن محصنین غیر مسافحین و لا متخذى اخدان..».
ترجمه الهى قمشهاى:(در صورتیکه شما اجرت و مهر آنان را بدهید و آنها هم زناکار نباشند و رفیق و دوست نگیرند).
اشکال:صیغههاى جمع:«محصنین»، «غیر مسافحین»، «متخذى اخدان»همه در ارتباط با مردانى است که در آیه مورد خطاب قرار گرفتهاند، در صورتیکه در ترجمه مزبور، صفات زنان قرار داده شده و به مذکر بودن جمعها توجه نشده است.
ترجمه صحیح چنین است:«در صورتى که مهرشان را به آنان بدهید، و خود پاکدامن باشید و از زنا خوددارى کنید و[از زنان]دوستان پنهانى نگیرید).
9-سوره اعراف/آیه 156«و اکتب لنافى هذه الدنیا حسنه و فى الاخرة انا هدنا الیک...».
ترجمه جلال الدین فارسى:(و براى ما در این دنیا پاداش نیکو رقم زن و در آخرت نیز.زیرا که ما راه به تو یافتهایم.)
اشکال:«هدنا»در آیه، فعل متکلم مع الغیر از «هاد، یهود»به معنى بازگشتن است.در صورتى که مترجم آن را از«هدى، یهدى»به معنى راه یافتن و هدایت شدن گرفته است.
ترجمه صحیح چنین است:(زیرا که ما بسوى تو بازگشتهایم).
10-سوره انفال/آیه 48«و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لا غالب لکم الیوم من الناس و انى جارلکم، فلما تراءت الفئتان نکص على عقبیه..»
تفسیر نمونه:(و هنگامى که شیطان اعمال آنها را در نظرشان جلوه داد و گفت:هیچکس از مردم بر شما پیروز نمىگردد و من همسایه شمایم، اما هنگامى که دو گروه را دید به عقب بازگشت).
اشکال:در این ترجمه:فاعل«تراءت»شیطان قرار داده شده، و«فئتان»به صورت مفعول فعل ترجمه گردیده، در صورتیکه فاعل«تراءت»، «فئتان»است و فاعل«نکص»شیطان مىباشد.
ترجمه صحیح چنین است:«پس هنگامى که آن دو گروه با یکدیگر روبرو شدند شیطان به عقب بازگشت).
11-سوره هود/آیه 81«..فاسربا هلک بقطع من اللیل.»
ترجمه الهى قمشهاى:(تو با اهل بیت خود شبانه از این دیار بیرون شو).
ترجمه خواجوى:«آخر شب با خانواده خود راه سپر شو).
اشکال:«اسر با هلک»به صورت فعل لازم ترجمه شده در صورتى که معنى متعدى دارد و «اهل»مفعول آن است مانند:«سبحان الذى اسرى بعبده».
ترجمه صحیح چنین است:(تو پاسى از شب، خاندان خود را حرکت ده).
12-سوره هود/آیه 81«و لا یلتفت منکم احد».
ترجمه آیتى:(و هیچیک از شما روى بر نمىگرداند)
اشکال:«لا یلتفت»صیغه نهى است نه نفى، در صورتى که در این ترجمه به صورت نفى ترجمه شده است.
ترجمه صحیح چنین است:(و هیچیک از شما نباید روى برگرداند).
13-سوره هود/آیه 35«ام یقولون افتراه...»
ترجمه آیتى:(یا مىگویند که من به خدا دروغ بستهام...)
اشکال:«افتراه»را که فعل مذکر غایب است به صورت فعل متکلم ترجمه نموده است.
ترجمه صحیح چنین است:(یا مىگویند:آن را به خدا دروغ بسته است).
14-سوره هود/آیه 42«و هى تجرى بهم فى موج کالجبال..»
ترجمه الهى قمشهاى:(و آن کشتى به دریا به امواجى مانند کوه در گردش بود)
اشکال:«تجرى»بوسیله حرف«با»متعدى شده، در حالى که مترجم آن را به صورت فعل لازم ترجمه کرده و مفعول را نادیده گرفته است.
ترجمه صحیح چنین است:(بگو:اگر خدا مىخواست من آن را بر شما تلاوت نمىکردم و [خدا]شما را از آن آگاه نمىساخت).
16-سوره حج/آیه 18«و من یهن الله فما له من مکرم».
ترجمه پاینده:(هر که خدا را خوار کند، هیچکس او را گرامى ندارد).
اشکال:« اللّه»که در آیه شریفه فاعل فعل «یهن»است به صورت مفعول ترجمه شده است.
ترجمه صحیح چنین است:(و هر که را خدا خوار کند هیچکس او را گرامى نخواهد داشت).
17-سوره فاطر/آیه 6«ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر».
ترجمه پاینده:(حقا که شیطان دشمن شماست، شما نیز او را دشمن گیرید که دسته شیطان فقط دعوت مىکنند که اهل آتش سوطنده باشید).
اشکال:در این آیه فاعل«یدعوا»شیطان است و«حزبه»مفعول آن مىباشد، در صورتى که مترجم، «حزبه»را فاعل فعل قرار داده و علاوه براین«لیکونوا»را که فعل جمع غایب است:به صورت مخاطب ترجمه کرده است.
ترجمه صحیح چنین است:(قطعا شیطان دشمن شماست.شما نیز او را دشمن گیرید.شیطان فقط دسته خود را دعوت مىکند، تا اهل آتش سوزنده باشند).
18-سوره احزاب/آیه 49:«یا ایها الذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فمالکم علیهنّ من عدة تعتدونها..»
ترجمه آیتى:«اى کسانیکه ایمان آوردهاید، چون زنان مؤمن را نکاح کردید و پیش از آنکه با آنها نزدیکى کنید طلاقشان گفتید، شما را بر آنها عدهاى نیست که به سرآرند...).
اشکال:در این آیه، فعل«تعتدونها»صیغه جمع مخاطب مذکر است در صورتى که در ترجمه به صورت فعل غایب مؤنث ترجمه شده است.
ترجمه صحیح چنین است:«اى کسانیکه ایمان آوردهاید، چون زنان مؤمن را نکاح کردید و پیش از آنکه با آنها نزدیکى کنید طلاقشان گفتید، براى شما هیچگونه عدهاى بر عهده آنان نیست که آن را به حساب آورید..).
19-سوره زخرف/آیه 57«و لما ضرب ابن مریم مثلا اذا قومک منه یصدون».
ترجمه جلال الدین فارسى:(و چون پسر مریم مثل زده(و سرگذشتش برخوانده)مىشود ناگهان قوم تو روى از او مىگردانند).
اشکال:در این آیه فعل«یصدون»که به کسر صاد است به روى گرداندن ترجمه شده، در صورتى که«یصد»به ضم صاد، آن هم اگر با حرف «عن»متعدى شود به معنى روى گرداندن از کسى یا چیزى مىباشد.و«یصدون»به کسر صاد به معنى داد و فریاد کردن و خندیدن است.
ترجمه صحیح چنین است:و هنگامى که درباره (سرگذشت)فرزند مریم مثالى زده شد، بناگاه قوم تو از آن فریاد کشیده و مىخندیدند.
20-سوره فجر/آیات 25-26«فیومئذ لا یعذب عذابه احد و لا یوثق وثاقه احد».
ترجمه پاینده:(آن روز عذاب او را به هیچکس نکنند و هیچکس را چون بستن او نبندند).
ترجمه الهى قمشهاى:(و آن روز به مانند عذاب انسان کافر، هیچکس عذاب نکشد و آنگونه جز انسان کسى به بند[هلاک]گرفتار نشود).
ترجمه خواجوى:(پس آن روز خداوند کسى را مانند عذاب او عذاب نمىکند و هیچکس را مانند بستن او نمىبندد).
ترجمه آیتى:(در آن روز چون عذاب او کس را عذاب نکنند و همانند او کس را به زنجیز نکشند).
ترجمه آل آقا:(در آن روز هیچکس مانند او عذاب نشود و مثل او دربند کشیده نمىشود).
ترجمه جلال الدین فارسى:(در آن روزگاران عذابش را هیچکس نمىکشد و نه بندىاش را هیچکس بندى خواهد گشت).
اشکال:«یعذب»فعل مضارع معلوم است و«احد»فاعل آن مىباشد.همچنین«یوثق»فعل مضارع معلوم و فاعل آن«واحد»در آیه دوم است، در صورتیکه در ترجمههاى مزبور فعل مضارع به صورت مجهول ترجمه شده و«احد»نایب فاعل آن قرار گرفته است.
ترجمه صحیح چنین است:(آن روز هیچکس مانند عذاب(خدا)عذاب نمىکند و هیچکس مانند بستن او، دربند نمىکشد).